چشمانش کبود شده بود. اشک‌هایش تمامی نداشت. از آن چشمان ورم‌ کرده کبودرنگ تنها سیل اشک بود که جاری می‌شد. طاها درد داشت. دردهای زیادی را روی بدن و صورتش احساس می‌کرد اما از آن بیشتر روحش بود که درد می‌کشید. طاهای سه ساله ترسیده بود.
کد خبر: ۲۷۴۴۸۸
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۸ 10 August 2016

وحشتش بیشتر او را آزار می‌داد. زبان صحبت‌ کردن نداشت و با گریه، ترس و وحشتش را نشان می‌داد. مشخص نبود که او قربانی چه سرنوشت شومی شده است. تنها چیزی که مشخص بود آثار کتک و کبودی روی صورت و بدنش بود که نشان از یک کودک‌آزاری تلخ و دردناک داشت.

روزنامه «شهروند» در ادامه نوشت: «طاها قربانی شده بود و با این وضع خطرناک به بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد مشهد منتقل شد. هفتم مرداد ماه بود که او را به این بیمارستان انتقال دادند. جراحت‌ و کبودی‌های زیادی در سر و صورت و پاهایش خودنمایی می‌کرد. این کودک که از شدت درد به خود می‌پیچید، توسط کادر درمانی بیمارستان بستری شد و تحت درمان قرار گرفت اما هیچکس نمی‌دانست که این پسربچه چرا به چنین روزی افتاده است. تا این‌ که موضوع به پلیس اطلاع داده شد و تیم تحقیق بررسی‌های خود را در این رابطه آغاز کرد. این پرونده با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع به شعبه ٢١٧ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ارجاع شد و مورد رسیدگی قرار گرفت.

شکنجه در حمام

مأموران در نخستین اقدام بود که دریافتند مادر این کودک سه ساله با پسری ٢٠ ساله ارتباط پنهانی دارد. با پی بردن پلیس به این موضوع مادر ٣١ ساله طاها بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. این زن زمانی که در مقابل قاضی ‌«هادی سبحانی» قرار گرفت، راز این کودک‌آزاری تلخ را فاش کرد و گفت: «همسرم به اتهام مواد مخدر در زندان به سر می‌برد. برای همین من و طاها همیشه تنها بودیم تا این‌ که چند وقت پیش با پسری ٢٠ ساله به نام سعید آشنا شدم. سعید قصد داشت با من ازدواج کند. برای همین مرتب به خانه من رفت‌وآمد می‌کرد. تا این‌که روز حادثه در حالی ‌که پسرم با سعید در خانه بودند، من برای انجام کاری از خانه بیرون رفتم. چند ساعت بعد برگشتم و با صحنه هولناکی روبه‌رو شدم. سعید، طاها را به داخل حمام برده و او را شکنجه کرده بود. خیلی ترسیدم و بلافاصله پسرم را نجات دادم. سعید هم از خانه‌ام فرار کرد و رفت.»

اظهارات عجیب مظنون شماره یک

با اعترافات این زن دستور بازداشت سعید از سوی قاضی صادر شد. همچنین کودک سه ساله که هنوز دردهای ناشی از کودک‌آزاری را تحمل می‌کرد، نیز به دستور قاضی شعبه ٢١٧ دادسرای مشهد به پزشکی قانونی معرفی شد تا پزشکان علت دقیق جراحات وارده در اندام‌های مختلف او را مورد بررسی قرار دهند.

در حالی که تجسس‌ها در این رابطه آغاز شده بود، مشخص شد که سعید از محل زندگی خود فرار کرده و به مکان نامعلومی رفته است. در نهایت پنجشنبه گذشته مأموران مخفیگاه متهم را شناسایی کرده و او را به دام انداختند. پسر جوان بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفت و به مأموران گفت: «من و راضیه در یک مجلس میهمانی بود که با هم آشنا شدیم. از همان زمان تصمیم به ازدواج با او گرفتم و برای این‌ که تنها نباشد، به خانه‌اش رفت‌وآمد می‌کردم. روز حادثه بود که طاها شروع به گریه کرد. هر کاری می‌کردیم، ساکت نمی‌شد. تا این‌که مادرش برای آن‌که او را ساکت کند، ضربه‌ای به صورتش زد. بعد از آن طاها روی زمین افتاد و این بلا سرش آمد.» با این اظهارات مقام قضائی باز هم کودک را برای انجام معاینات و آزمایش‌های تکمیلی به پزشکی قانونی خراسان معرفی کرد. مادر او نیز به همراه سعید با صدور قرار قانونی روانه زندان شدند تا بررسی‌های بیشتری درباره ادعاهای آنها صورت گیرد؛ چرا که ضربه‌های وارده به سر و صورت طاها مهلک‌تر از این حرف‌ها بود.

قربانی‌های دیگر

طاها تنها قربانی یک کودک‌آزاری وحشتناک نیست. هستند کودکان دیگری که مانند طاها قربانی می‌شوند. قربانی خشم، اعتیاد، بیماری روانی و ارتباط پنهانی پدر و مادرانشان. با بی‌رحمی شکنجه می‌شوند و ضربه می‌خورد به روح و جسم‌های‌شان. کودکان زیادی در شکنجه‌گاه پدر و مادرشان جان دادند و عذاب کشیدند. تا جایی که حبیب‌الله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی  اسفند ماه‌ سال ٩٤ درباره آمار کودک‌آزاری گفته بود: «برآورد می‌کنیم که تا پایان ‌سال‌ جاری ۶۵۰‌هزار تماس به اورژانس اجتماعی داشته باشیم. از این تعداد ۱۵۰‌هزار تماس مرتبط با فعالیت اورژانس فعالیت اجتماعی است که ٥/٨درصد آن مربوط به مشکل کودک‌آزاری است که نسبت به سال‌های قبل تفاوت معناداری ندارد. این تعداد مربوط به موارد گزارش شده است و به معنای آن نیست که به میزان کودک‌آزاری ثابت است بلکه آن چه به ما گزارش می‌شود، عمدتا کودک‌آزاری‌های شدید فیزیکی است و متأسفانه آزار روانی و تحقیر و توهین به کودکان به ما گزارش نمی‌شود. در حال حاضر ۶۰۰ مرکز نگهداری از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست در کشور وجود دارد. ۸۵‌درصد این کودکان فاقد سرپرست موثر بوده و ممکن است والدین‌شان دارای بیماری مزمن روانی یا بیماری صعب‌العلاج باشد و سرپرست دیگری نیز نداشته باشد. همچنین کودکانی که مورد کودک‌آزاری قرار گرفته یا در شرایط خطرآفرین زندگی می‌کنند، نیز در مراکز نگهداری از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست سازمان بهزیستی اقامت دارند. در واقع اعتیاد و مجرم بودن والدین عمده دلایل بدسرپرستی کودکان است که سرپرستی چنین کودکانی با حکم قوه قضائیه به سازمان بهزیستی واگذار می‌شود. به بیان دیگر قوه قضائیه باید سلب صلاحیت والدین را به سازمان بهزیستی اعلام و ابلاغ کند.»

کودک‌آزاری‌های مشابه

مرداد سال ٩٣ بود که روی تخت بیمارستان پسر بچه‌ای تک و تنها با مرگ دست‌ و پنجه نرم کرد. پشت شیشه اتاق سی‌سی‌یو خالی از عاطفه بود. امیر مهدی کوچولو در حالی ‌که از سوی مادر معتاد و ناپدری‌اش مورد شکنجه قرار گرفته بود، به‌ دلیل شدت جراحات به کما رفت. «امیر مهدی» سه ساله، وقتی پدر با دنیایی بی‌عاطفگی رفت، سایه سنگین ناپدری شیشه‌ای به‌ خانه آنها نشست و روزهای سیاه پسرک آغاز شد. شکنجه‌ها و کتک‌های خطرناک و در نهایت آن‌ قدر کتک خورد که به کما رفت و مرگ مغزی شد.

دی‌ ماه ‌سال گذشته نیز متین چهار ساله قربانی خشم ناپدری معتادش شد و زیر شکنجه‌های او جان باخت. این مرد در بازجویی‌ها به پلیس گفته بود: «متین بیماری صعب‌العلاج پوستی داشت. روز حادثه در حالی ‌که شیشه زیادی مصرف کرده بودم، متین دایما بی‌تابی و گریه می‌کرد که باعث عصبانیت شدید من شد و باعث شد تا او را بلند کرده و به زمین بکوبم. سپس به صورتی که مادرش متوجه نشود، او را خواباندم اما روز بعد متوجه شدم که متین تکان نمی‌خورد و تشنج کرده که توسط مادرش به بیمارستان منتقل شد و من نیز بلافاصله از محل متواری شدم.»

دانیال کوچولو نیز ‌سال ٨٩ زیر شکنجه‌های ناپدری‌اش دوام نیاورد و جان باخت. او تنها به جرم شب‌ادراری تا صبح شکنجه شد. کتک خورد و ایستاده ماند و اجازه نداشت که بخوابد یا حتی روی زمین بنشیند. تا این‌ که ناپدری‌اش باز هم به این شکنجه‌ها راضی نشد و در نهایت با ضربه‌های مهلک به سرش او را کشت. مادر دانیال  سه ساله نیز شاهد تمام این اتفاقات تلخ بود و صدایش درنیامد.

سوم تیر امسال هم پسر پنج ماهه‌ای در حالی‌ که آثار کبودی روی گیجگاه و قفسه سینه‌اش نمایان بود، به بیمارستان پورسینای رشت منتقل شد. مادر کودک که نوزاد بیهوش را در آغوش گرفته بود ادعاهای ضد و نقیضی درباره آثار کبودی و خونمردگی روی بدن او مطرح کرد و موجب شک پزشکان شد. در بررسی‌های بعدی روشن شد که این پسربچه از سوی پدرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آزار داده شده است. مداوا روی این کودک انجام شد و او پس از ٦ روز و در حالی‌ که وضع عمومی‌اش بهبود یافته بود، از بیمارستان ترخیص و به خانواده‌اش تحویل داده شد اما از آنجا که مددکار اجتماعی و کادر بهزیستی تشخیص کودک‌آزاری داده بودند، پرونده‌ای در این زمینه در دادگستری گشوده شد.

اینها تنها بخشی از قربانیان کوچک خشم و اعتیاد هستند که بی‌صدا شکنجه می‌شوند و زبان دفاع ندارند.»

برچسب ها: کودک آزاری ، شکنجه
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار